
در قلمرو وحشی و بیرحم گرگها، جایی که هر گروه برای قلمرو، شکار و بقا میجنگد، یک رفتار عجیب و کاملاً خلاف انتظار طبیعت دیده شده: گرگها گاهی تولههای گلهٔ رقیب را نهتنها میپذیرند، بلکه به جایگاههای بالای اجتماعی میرسانند. گزارش تازهٔ IFLScience نشان میدهد که ماجرا پیچیدهتر از آن چیزی است که تصور میکردیم. این فقط یک «بچهدزدی حیوانی» نیست؛ یک استراتژی اجتماعی-تکاملی بزرگ پشت آن وجود دارد.
پژوهش جدیدی که روی دادههای یلوستون و چند جمعیت مهم گرگ در آمریکای شمالی انجام شده، نشان میدهد که گرگها برخلاف بیشتر شکارچیان، تولههای غریبه را بهعنوان تهدید مستقیم نمیبینند. حتی عجیبتر اینکه این تولهها پس از بالغشدن معمولاً تبدیل به اعضای «درجهدو» نمیشوند؛ بلکه بسیاری از آنها به نقشهای کلیدی گله میرسند: از شکارچیان تعیینکننده تا گرگهای آلفای آینده. این یعنی گله عملاً یک ژن جدید را وارد ساختار اجتماعی خود میکند — رفتاری که بسیار نادر است.
اما چرا چنین کاری؟ در دنیایی که هر گله برای بقا با دیگران رقابت میکند، این رفتار در نگاه اول کاملاً غیرمنطقی بهنظر میرسد. با این حال، یافتههای تازه نشان میدهد که این پذیرش تولهها احتمالاً مزایای تکاملی و عملی دارد. اولین مزیت، ساده و سرراست است: گله با جذب تولههای بیشتر، «نیروی کار» اضافی کسب میکند. گرگها هرچه تعدادشان بیشتر باشد، در شکارهای گروهی موفقتر میشوند، نواحی بیشتری را کنترل میکنند و در برابر تهدیدهای بیرونی مقاومت بالاتری دارند.
سود دوم، ژنتیکی است. اگرچه توله موردنظر از گلهٔ رقیب میآید، اما همچنان یک گرگ وحشی با ژنهای سازگار با اکوسیستم است. ورود این ژن تازه میتواند به افزایش تنوع ژنتیکی گله کمک کند — مسئلهای بسیار حیاتی در جمعیتهایی که تحت فشار انسانی، بیماریها یا کمبود غذا قرار دارند.
گزارش IFLScience همچنین توضیح میدهد که این پدیده زمانی اتفاق میافتد که یک گله پس از حمله یا تصرف قلمرو، به تولههای باقیماندهٔ گلهٔ شکستخورده برخورد میکند. گرگهای بالغ بهطور غریزی از کشتن تولههای بسیار کمسن خودداری میکنند و مکانیسمهای رفتاری والدینی فعال میشود. این مکانیسمها همانهایی هستند که به گرگها اجازه میدهد مشترکاً از تولههای خود محافظت کنند؛ بنابراین به تولهٔ غریبه نیز تعمیم پیدا میکند.
و نکتهای که پژوهشگران را بیشتر شگفتزده کرده: این تولههای پذیرفتهشده نه تنها زنده میمانند، بلکه اغلب بهسرعت در سلسلهمراتب گله بالا میروند. دلیل؟ آنها با ساختار اجتماعی متفاوتی رشد کردهاند و مهارتهایی داشتهاند که گلهٔ جدید برایشان ارزش قائل است؛ یا با توجه به نبود والدین و پیوندهای پیشین، آزادی و انعطاف بیشتری برای سازگاری با نقشهای کلیدی دارند.
در نهایت این کشف نشان میدهد که گرگها پیچیدهتر، اجتماعیتر و استراتژیکتر از چیزیاند که معمولاً تصور میکنیم. آنها فقط شکارچیان بیرحم نیستند؛ بلکه مدیریت اجتماعی، پذیرش ژنتیکی، ساختار گروهی و رفتارهای تکاملی پیشرفته دارند — چیزی شبیه جوامع انسانی کوچک و پویا.
این تحقیق نهتنها درک ما از روابط درونگونهای گرگها را متحول میکند، بلکه پیامدهای مهمی برای حفاظت، احیای جمعیتها و مدیریت زیستگاههای طبیعی دارد. زیرا در اکوسیستمهایی که انسان تعادل گلهها را برهم زده، پذیرش تولههای خارجی ممکن است نقش حیاتی در بقا و بازیابی جمعیت گرگها ایفا کند.