
مرگ سیاه یکی از هولناکترین و مرگبارترین فجایع تاریخ بشر است؛ طاعونی که در میانهٔ قرن چهاردهم اروپا، آسیا و شمال آفریقا را به لرزه انداخت و جان دهها میلیون انسان را گرفت. اما در حالیکه قرنها تصور میشد انتشار ککها و جوندگان آلوده تنها آغازگر این همهگیری بودند، پژوهش تازهای داستان را دگرگون کرده است. تیمی از زمینشناسان، اقلیمپژوهان و مورخان با تحلیل حلقههای یخی قدیمی، لایههای گوگرد و دادههای تاریخی اکنون به این نتیجه رسیدهاند که یک آتشفشان مرموز و ناشناس احتمالاً جرقهٔ اولیه تغییرات آبوهوایی بوده که شرایط ایدهآل برای فوران مرگبار طاعون را فراهم کرد. این کشف، نهتنها نگاه ما به ریشههای بلایای طبیعی را تغییر میدهد، بلکه نشان میدهد چطور یک رویداد ژئولوژیکی میتواند سرنوشت تمدنها را در مقیاس جهانی تغییر دهد.
بر اساس بررسیهای منتشرشده، حدود دههٔ ۱۳۳۰ میلادی، فوران عظیمی از یک آتشفشان — که هنوز محل دقیق آن مشخص نیست — حجم شگفتانگیزی از گوگرد و خاکستر را وارد اتمسفر کرده است. این لایه ضخیم باعث کاهش نور خورشید، سرد شدن ناگهانی زمین و ایجاد یک «زمستان آتشفشانی» چندساله شد. چنین تغییری بهظاهر فقط یک اختلال اقلیمی است، اما پیامدهای زنجیرهای آن بر کشاورزی، اقتصاد و اکوسیستمها بسیار عمیق بوده است. کاهش دما، نابودی محصولات کشاورزی و گسترش قحطی در مناطق مختلف، جمعیتهای آسیبپذیر را تضعیف کرد و زمینهٔ شیوع بیماریهای عفونی را فراهم آورد؛ بیماریهایی که معمولاً در جوامع تحت فشار غذایی و محیطی بسیار سریعتر و کشندهتر گسترش مییابند.
در این میان، پژوهشگران به شباهت زمانی میان افت شدید دما و نخستین ثبتهای تاریخی طاعون در آسیای مرکزی اشاره میکنند. حلقههای یخ استخراجشده از گرینلند نشان میدهد انفجار آتشفشانی یادشده درست چند سال پیش از آغاز موج مرگبار طاعون رخ داده است. این هماهنگی زمانی باعث شده دانشمندان احتمال دهند که تغییر اقلیم ایجادشده توسط این فوران، زیستگاه جوندگان وحشی حامل باکتری Y. pestis را دگرگون کرده و تماس آنها را با دام و انسان افزایش داده است. در واقع، آنچه در ظاهر یک حادثهٔ طبیعی دورافتاده بوده، بهطور غیرمستقیم ماشهٔ یکی از فاجعهبارترین همهگیریهای تاریخ را کشیده است.
اهمیت پژوهش جدید در این است که نشان میدهد مرگ سیاه، برخلاف تصور رایج، صرفاً نتیجهٔ یک انتقال سادهٔ بیماری نبوده؛ بلکه محصول همزمان مجموعهای از بحرانهای زیستمحیطی، جغرافیایی و اجتماعی بوده است. به تعبیر دانشمندان، این همهگیری «در جایی آغاز شد که طبیعت و جامعه در یک نقطهٔ بحرانی به هم برخورد کردند». وقتی دما کاهش یافت و ذخایر غذایی فروپاشید، جوامع انسانی ضعیف شدند و شبکههای تجاری و جادهای آلوده نیز بیماری را در سراسر سه قاره پخش کردند.
کشف جدید همچنین توجهها را به نقش بالقوه قوی رویدادهای آتشفشانی در شکل دادن به تاریخ بشر جلب کرده است. اگر یک فوران ناشناخته بتواند بهطور غیرمستقیم مسیر زندگی میلیونها انسان را تغییر دهد، تصور اینکه چند رویداد مشابه دیگر نیز تأثیرات پنهانی بر تمدنهای گذشته داشتهاند چندان دور از ذهن نیست. در واقع این پژوهش یادآوری میکند که تاریخ بشر همیشه نتیجهٔ تصمیمات انسانی نبوده؛ گاهی زمین با یک فوران عظیم، خود فصل تازهای را در کتاب زندگی ما باز کرده است.