
در میان هزاران دستنوشته و سنگنوشتی که از تمدن مصر باستان باقی مانده، تنها یک سند هست که مرز میان جادو و واقعیت تاریخی را تا حدی مبهم میکند: پاپیروس وستکار (Westcar Papyrus).
در نسخهای که امروز در موزهی برلین نگهداری میشود، یکی از قدیمیترین روایتهای جهان دربارهی اجرای یک «شعبده» یا «احیای موجود» آمده است — صحنهای که به گفتهی پژوهشگران، میتواند نخستین «نمایش جادویی مستندشده در تاریخ بشر» باشد.
در متن این پاپیروس، داستانی از دوران فرعون «خوفو» (سازندهی هرم بزرگ جیزه) نقل میشود؛ جایی که یک کاهن عارف در حضور دربار، ترفندی خیرهکننده انجام میدهد. او دو غاز را قربانی میکند، جدا از هم قرار میدهد، سپس کلمات طلسمآمیزی بر زبان میراند و پرندهها زنده میشوند و از آب برمیخیزند!
این روایت نه فقط از معجزه سخن میگوید، بلکه نشاندهندهی درک مصریان از نمایش، فریب دید و وحدت دین و علم در عصر باستان است — جایی که جادو، هنر و ریاضیات از هم جدا نبودهاند.
دانشمندان در تفسیر جدید این متن میگویند که احتمالاً صحنهسازی بوده است. بر اساس تحلیل واژگانی و تصاویر نمادین روی کاغذ پاپیروس، آنچه انجام شده میتواند اجرای یک «تردستی آیینی» باشد؛ شکلی از نمایش که هدفش تثبیت قدرت فرعون و حیرت درباریان بوده، نه اجرای جادوی حقیقی.
این نگرش تازه، مرز میان جادو و فناوری را در تمدنهای باستانی دگرگون میکند. همانطور که در پژوهشهای جدید مثلاً دربارهی هرون اسکندریه (مهندس یونانی که دستگاههای خودکار میساخت) دیده میشود، بسیاری از آنچه امروز «شعبده» مینامیم، در گذشته با ابزار علمی و مکانیکی انجام میشده تا مردمان ساده را به ایمان بیشتر سوق دهد.
در پاپیروس وستکار، روایتهای دیگری نیز آمده: از تولد شاهان آینده تا پیشگویی درباره پایان خاندان خوفو. همین ترکیب افسانه، پیشگویی و نمایش صحنهای، سبب شده این سند یکی از مهمترین منابع مطالعه در زمینهی ریشههای روانشناسی جادو و فریب دید در تمدن انسانی شناخته شود.
تحلیل متن با دادههای زبانشناسی نشان میدهد نویسنده از زبان مصری میانه (Middle Egyptian) بهره برده؛ دورهای که جادو بهعنوان ابزار معرفت و تفکر فلسفی به کار میرفت. به بیان سادهتر، نمایش زندهی احیای پرنده نه شوخی، بلکه نوعی آزمایش ذهنی در باب مرز دنیای مرئی و نامرئی بوده است.
پژوهشگران امروزی این پاپیروس را گواهی میدانند بر اینکه از بیش از سه هزار سال پیش، انسان به دنبال درک رابطهی میان علم و فریب چشم بوده؛ همان چیزی که بعدها اساس هنر شعبده و توهم مدرن شد.
در واقع، از معابد نیل تا سالنهای جادوی لندن، یک خط فکری مشترک وجود دارد: میل به کنترل نادیدهها و شگفتی.
امروزه نسخهی دیجیتال این پاپیروس در دانشگاه آکسفورد و موزهی برلین مورد مطالعه است و پژوهشگران امیدوارند با بازسازی بخشهای مفقود، رمزهای بیشتری از داستانهای جادویی مصر را پیدا کنند. شاید در آینده بتوانیم تأیید کنیم که نخستین «شعبدهباز» جهان، نه مردی با لباس سیاه و چوب جادویی، بلکه کاهنی با ردای کتانی در دربار خوفو بوده است.