
گاهی کشف یک ابزار کوچک استخوانی میتواند پردهای بزرگ از تاریخ انسانگونههای منقرضشده را کنار بزند. پژوهش تازهای که IFLScience گزارش کرده، نشان میدهد نئاندرتالها ـ همان خویشاوندان باستانی و پیشرفتهمان که هزاران سال کنار انسان امروزی روی سیاره قدم میزدند ـ در ساخت لباسهای چرمکاریشده، مهارتهایی بسیار پیچیدهتر از تصور ما داشتهاند. طبق دادههای جدید، آنها از استخوانهای گوزن شمالی (رِیندیر) بهعنوان ابزاری تخصصی برای پوستکَنی، دباغی، و صافکردن چرم استفاده میکردند؛ رفتاری که بهظاهر ساده است، اما در واقع نیازمند دانش فناوری، مهارتهای ظریف دستی و درک کامل از فیزیکِ پوست و بافت حیوانات است.
پژوهشگران با تحلیل مجموعهای از استخوانهای تراشخورده که قدمتی حدود ۵۰ هزار سال دارند، توانستند تشخیص دهند این استخوانها اصلاً برای خوردن یا شکستن مغز استخوان استفاده نمیشدهاند. برعکس، الگوهای ساییدگی، خطوط موازی، پولیش سطحی و شکستگیهای یکدست ابزارها نشان میدهد این قطعات بهطور ویژه برای تماس مداوم با پوست حیوانات طراحی شدهاند. این ویژگیها دقیقاً مشابه ابزارهایی است که انسانهای امروزی تا همین چند قرن پیش برای کارهای دباغی و لایهبرداری چرم استفاده میکردند.
اما چرا این کشف مهم است؟ چون روایت سنتی علم، نئاندرتالها را موجوداتی نسبتاً خامدست و ساده نشان میداد. اما اکنون تصویر عوض شده: آنها نهتنها شکارچیانی قوی بودند، بلکه فناورانی خلاق نیز به شمار میآمدند. ساخت لباس چرمی ـ آن هم در سرمای سخت عصر یخبندان ـ نیازمند ابزارهای دقیق و روشهایی تکرارپذیر بوده. این تحقیق نشان میدهد نئاندرتالها کاملاً میدانستند که کدام استخوان گوزن برای تراشیدن چرم بهتر است، چگونه باید آن را شکل دهند، و چطور از آن برای مراحل مختلف پوستکنی استفاده کنند.

مطابق گزارش، این ابزارها درست همان کاری را میکنند که در صنعت چرمسازی امروز ابزارهایی بهنام “lissoirs” انجام میدهند: صافکردن پوست، فشردن الیاف، نرمکردن بافت و آمادهسازی چرم برای تبدیل به لباس، کفش یا پوششهای محافظ. تکنیک استفاده از استخوان گوزن شمالی بهطور خاص مهم است، چون استخوانهای این حیوان سختی، انعطاف و مقاومت ویژهای دارند و برای تماس مداوم با پوستهای ضخیم حیوانات عالی هستند.
این یعنی نئاندرتالها نهفقط تصادفی ابزار میساختند؛ بلکه دانش مواد داشتند. میدانستند کدام بخش اسکلت حیوان عمر ابزار را بیشتر میکند، کدام نوع استخوان در برابر سایش مقاومت دارد و چگونه باید آن را بتراشند تا ابزار دستداری شود. این سطح از مهارت نشان میدهد نئاندرتالها درک پیچیدهای از چرخه تولید پوشاک و پناهگاه داشتند ـ چیزی که برای زندهماندن در اقلیم خشن اروپای باستان حیاتی بود.
در کنار این یافتهها، شواهد نشان میدهد نئاندرتالها احتمالاً مجموعهای کامل از ابزارهای تخصصی برای مراحل مختلف آمادهسازی چرم در اختیار داشتند: ابزارهای برنده برای اولیهبرداری، استخوانهای تراشخورده برای صافسازی، و ابزارهای سنگی برای انتهاییسازی. این فرآیند چندمرحلهای، کاملاً مشابه زنجیره تولید لباس در جوامع شکارگر–گردآور امروزی است.
تحقیق همچنین این تصور را که انسانهای امروزی (هوموساپینسها) فناوریهای پوشاک پیشرفته را به اروپا آوردند و نئاندرتالها صرفاً تقلید کردند، زیر سؤال میبرد. ابزارهای کشفشده از نئاندرتالها قدمتی دارد که قبل از ورود انسانهای مدرن به اروپا است. این یعنی نئاندرتالها این فناوری را خودشان توسعه داده بودند، نه اینکه آن را وام بگیرند.
اهمیت ماجرا فقط در ساخت ابزار نیست؛ بلکه در پیامدهای فرهنگی و زیستی آن است. تولید لباسهای مناسب زمستان یعنی توانایی سازگاری با محیطهای بسیار سرد. این توانایی احتمالاً نقش بزرگی در گسترش نئاندرتالها در بخشهای پهناور قاره اروپا داشته. اینکه آنها میتوانستند در دمای زیر صفر و شرایط یخبندان زنده بمانند، فقط به شکار خوب ربط نداشت؛ لباس نیز یک ابزار بقای کلیدی بوده.
نتیجه این تحقیق:
نئاندرتالها بسیار پیشرفتهتر از آن چیزی بودند که دههها علم بر آن اصرار میکرد. آنها صدا نداشتند تا داستانهایشان را برای ما تعریف کنند، اما استخوانهای تراشخوردهشان امروز روایت میکند که این انسانهای باستانی نوآورانی چیرهدست، سازندگان حرفهای ابزار، و استادان بقا بودند.