ترس از توالت عمومی شوخی نیست؛ پارکوپریسی چطور زندگی، کار و سفر را مختل می‌کند؟

تصور کن در یک روز عادی کاری هستی؛ وسط جلسه طولانی، قهوه صبح، کمی استرس، و ناگهان آن حس آشنا از راه می‌رسد: باید بروی دستشویی. برای خیلی‌ها، این نقطه یک اتفاق کاملاً معمولی است؛ بلند می‌شوند، به سرویس بهداشتی محل کار می‌روند، کارشان را انجام می‌دهند و برمی‌گردند. اما برای بعضی‌ها، همین لحظه ساده تبدیل می‌شود به یک کابوس واقعی: ضربان قلب بالا می‌رود، عضلات شکم و کف لگن قفل می‌شود، فکر این‌که «بقیه بیرون صف ایستاده‌اند» یا «ممکن است صدا بشنوند یا بو احساس کنند» مثل یک آژیر هشدار در مغز می‌پیچد و در نهایت، بدن فقط یک جواب می‌دهد: نه، الان امکانش نیست.

اگر تو هم از آن‌هایی هستی که فقط در خانه، در یک سرویس بهداشتی کاملاً خاص، با در بسته دو قفله و سکوت مطلق می‌توانند مدفوع کنند، احتمالاً این تجربه برایت به‌طرز دردناکی آشناست. سال‌هاست که این وضعیت را خیلی‌ها شوخی می‌گیرند و با عباراتی مثل «آدم فقط توالت خودش» یا «من خارج از خونه اصلاً دستشویی نمی‌رم» به آن می‌خندند. اما علم می‌گوید پشت این الگوی رفتاری می‌تواند چیزی جدی‌تر پنهان باشد: پارکوپریسی (Parcopresis)، یک نوع اختلال اضطرابی که به آن «shy bowel» هم می‌گویند؛ یعنی روده خجالتی.

ترس از توالت عمومی شوخی نیست؛ پارکوپریسی چطور زندگی، کار و سفر را مختل می‌کند؟

پارکوپریسی فقط خجالت معمولی یا ناز کردن نیست. برای کسی که این مشکل را دارد، امکان فیزیولوژیک دفع واقعاً در حضور دیگران مختل می‌شود. یعنی فرد ممکن است در خانه و در شرایط «ایمن» بدون هیچ مشکلی به سرویس برود، اما کافی است بداند در آن سوی در، آدم‌هایی هستند که شاید صدایی بشنوند یا بو را حس کنند؛ در این حالت، ترکیب اضطراب، تنش عضلانی و افکار مزاحم کاری می‌کند که انگار بدن روی حالت «قفل» می‌رود. نتیجه چیست؟ ناتمام گذاشتن نیاز جسمی، نگه داشتن مدفوع برای ساعت‌ها، و گاهی تا زمانی که دوباره به خانه برسد.

حالا این را ببر در زندگی واقعی:

کسی که پارکوپریسی دارد، قبل از هر سفر، هر مهمانی، هر روز کاری طولانی یا حتی یک خروج ساده چند ساعته از خانه، ناخواسته شروع به برنامه‌ریزی «دستشویی‌محور» می‌کند. ممکن است صبح‌ها تا حد امکان دیرتر چیزی بخورد که «مبادا وسط راه نیاز به دستشویی پیدا کند». ممکن است پیشنهاد سفر با دوستان را رد کند، چون می‌داند در مسیر یا مقصد، فقط سرویس‌های عمومی وجود دارد. بعضی‌ها حتی شغل‌هایی می‌گیرند یا انتخاب‌هایی در سبک زندگی می‌کنند که کمترین نیاز به استفاده از توالت خارج از خانه را داشته باشند. اینجاست که موضوع از یک «خجالت بامزه» رد می‌شود و وارد محدوده اختلالی که کیفیت زندگی را پایین می‌آورد، می‌شود.

مطالعاتی که ScienceAlert به آن‌ها اشاره می‌کند نشان می‌دهد پارکوپریسی فقط یک وهم ذهنی نیست؛ بخشی از طیف اختلالات اضطرابی و فوبیاهای خاص است که می‌تواند با دیگر مشکلات روانی هم‌زمان شود؛ مثل اضطراب اجتماعی، وسواس فکری‌–‌عملی (OCD) یا اختلال پانیک. در مغز این افراد، دستشویی عمومی نه یک فضای کاربردی، بلکه یک «صحنه احتمالی شرمساری» است:

– اگر کسی صدای فلاش یا صدای خود دفع را بشنود چه؟

– اگر بوی بد باعث شود دیگران در دل‌شان قضاوت کنند؟

– اگر مدت زیادی داخل بمانم و فکر کنند مشکلی دارم؟

این افکار در ظاهر ساده‌اند، اما وقتی با حساسیت به قضاوت دیگران و اضطراب اجتماعی ترکیب می‌شوند، می‌توانند آن‌قدر قدرتمند باشند که بدن را واقعاً در حالت «ممنوعیت دفع» قرار دهند.

مشکل اینجاست که پارکوپریسی فقط ذهن را اذیت نمی‌کند؛ بدن هم تاوان می‌دهد. نگه‌داشتن مکرر و طولانی‌مدت مدفوع می‌تواند منجر به یبوست مزمن، درد شکم، هموروئید، زخم‌های مقعدی و در موارد شدیدتر، اختلال در عملکرد روده شود. یعنی چیزی که از ترس شرمساری شروع می‌شود، در نهایت به یک چرخه معیوب ختم می‌شود:

ترس → اجتناب از دفع → درد و ناراحتی جسمی → اضطراب بیشتر درباره «رفتن به دستشویی» → تشدید ترس.

از طرف دیگر، خود فرد معمولاً به‌شدت نسبت به این مشکل خجالت می‌کشد و آن را با کسی مطرح نمی‌کند؛ نه با خانواده، نه با دوستان، و نه حتی با پزشک. همین سکوت، تشخیص را سخت‌تر می‌کند و باعث می‌شود سال‌ها این وضعیت به‌عنوان «یک عادت شخصی عجیب» یا «سخت‌گیر بودن در مورد دستشویی» دیده شود، نه یک مشکل قابل درمان.

ترس از توالت عمومی شوخی نیست؛ پارکوپریسی چطور زندگی، کار و سفر را مختل می‌کند؟

خبر خوب این است که روان‌شناسی مدرن برای پارکوپریسی صرفاً شانه بالا نمی‌اندازد. رویکردهایی مثل درمان شناختی‌–‌رفتاری (CBT)، کار روی باورهای عمیق درباره قضاوت دیگران، تکنیک‌های مواجهه تدریجی با موقعیت‌های اضطراب‌زا، و تمرین‌های آرام‌سازی عضلات کف لگن می‌توانند واقعاً کمک‌کننده باشند. یعنی همان‌طور که برای فوبیای پرواز، فوبیای آسانسور یا ترس از سخنرانی راهکار وجود دارد، برای این «روده خجالتی» هم می‌توان برنامه درمانی داشت.

این که بتوانی در هر جایی که به سرویس استاندارد و نسبتا تمیز دسترسی داری، بدون بحران روحی و جسمی نیاز طبیعی‌ات را برآورده کنی، یکی از ساده‌ترین حق‌های زندگی روزمره است. اگر احساس می‌کنی این موضوع در زندگی تو یا اطرافیان‌ات جدی‌تر از یک شوخی گذراست، شاید وقتش باشد اسمش را درست صدا کنی: پارکوپریسی؛ و بدانی که پشت این اسم، هم علم ایستاده، هم تجربه آدم‌های زیادی در سراسر جهان، و هم راه‌هایی برای بهتر شدن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *